منتــــــظر طلـــــــــــوع

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ

اهمیت عفت کلام

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

اهمیت عفت کلام و پرهیز از بد دهنی

فحش دادن و دشنام عملی زشت و گناه مسلم است و هرگز درخور اهل ایمان و انسان های خدا جو و با وقار و مودب به ادب اسلامی نمی باشد. مقابله به مثل در امثال این مورد كه گناه و زشتی آن مسلم است، نیز شایسته مومن نیست، بهترین برخورد با آدم فحاش بی توجهی كریمانه به او است.
قرآن كریم در صفات مومن می فرماید: « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا»(سوره فرقان آیه72)؛ هنگامی كه با لغو برخورد می كنند، كریمانه از آن عبور می كنند.

رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: فحش دادن به مومن فسق و فجور است و كشتن او كفر است و خوردن گوشت او (با غیبت كردن) گناه و نافرمانى خداست.
(بحارالانوار 75: 255 ح 39. )

امام باقر علیه ‏السلام:
خداوند، دشنام گوى بدزبان را دشمن مى ‏دارد. (گزیده تحف العقول، ح157)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «فحش دادن ظلم است و ظالم در آتش دوزخ قراردارد.»

پیامبر(صلی الله علیه و آله)- فرمود: «خداوند بهشت را حرام كرده بر هر دشنام دهنده بی آبروی بی حیائی كه از آنچه می گوید و از آنچه به او گفته می شود باكی ندارد و متأثر و ناراحت نمی شود.»

⬅️ شرکت شیطان در نطفه فحاش

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود؛ از نشانه‏ هائى که ثابت می‌کند شیطان در نطفه فردی شرکت دارد. این است که او فحاش باشد و باکى نداشته باشد که چه میگوید و چه می‌شنود. (ارشاد القلوب ج1 ص143)

⬅️ بدترین بندگان خدا

حضرت رسول فرمود: شرورترین بندگان خدا کسى است که مردم بواسطه‏ ى فحاشى او خوش ندارند که هم مجلسش باشند (ارشادالقلوب، ج1 ص143)


نتیجه گیری :

«مواظب گفتارمان باشیم که تبدیل به کردار ما می شود.»

 نظر دهید »

از کاباره تا جبهه

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

نویسنده وبلاگ “انسان فرهنگ"نوشت:

اپيزود اول: کاباره
صبح یکی از روزها با هم به” کاباره پل کارون “رفتیم . به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود . با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار باحیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود . شاهرخ جلوی میز رفت و گفت :همشیره تا حالا ندیده بودمت،تازه اومدی اینجا ؟! زن خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم . شاهرخ دوباره با تعجب پرسید : تو اصلا قیافت به این جور کارها و این جور جاها نمی خوره،اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟

زن در حالی که سرش رو بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ ،حسابی به رگ غیرتش برخورده بود ،دندانهایش را به هم فشار می داد ،رگ گردنش زده بود بیرون ،بعد دستش رو مشت کرد و محگم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی!!

بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصر جهود(صاحب كاباره) و گفت: زود بر می گردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم . بعد از سلام و علیک ،بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟

اول درست جواب نمی داد. اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت ، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه بخاطر اجاره، اثاث ها رو بیرون ریخته بود . من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!!

اپيزود دوم: انقلاب
هر شب در تهران تظاهرات بود. اعتصابات و درگیریها همه چیز را به هم ریخته بود . از مشهد که بر گشتیم . شاهرخ برای نماز جماعت رفت مسجد. خیلی تعجب کردم. فردا شب هم برای نماز مسجد رفت . با چند تا از بچه های انقلابی آنجا آشنا شده بود. در همه تظاهراتها شرکت می کرد. حضور شاهرخ با آن قد و هیکل و قد، قوت قلبی برای دوستانش بود .

البته شاهرخ از قبل هم میانه خوبی با شاه و درباری ها نداشت. بارها دیده بودم که به شاه و خاندان سلطنت فحش می دهد.

ارادت شاهرخ به امام تا آنجا رسید که در همان ایام قبل از انقلاب سینه اش را خالکوبی کرده بود. روی آن هم نوشته بود: خمینی، فدایت شوم.

اپيزود سوم: جنگ
دومین روز حضور من در جبهه بود. تا ظهر در مقر بچه ها در هتل کاروانسرا بودم ،پسرکی حدود پانزده سال همیشه همراه شاهرخ بود . مثل فرزندی که همواره با پدر است.

تعجب من از رفتار آنها وقتی بیشتر شد که گفتند:این پسر، رضا فرزند شاهرخ است!! اما من که برادرش بودم خبر نداشتم . عصر بود که دیدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته. رفتم و در کنارش نشستم. بی مقدمه و با تعجب گفتم: این آقا رضا پسر شماست!؟

خندید و گفت: نه ،مادرش اون رو به من سپرده . گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش . گفتم مادرش دیگه کیه؟ گفت:مهین همون خانمی که تو کاباره بود. آخرین باری که براش خرجی بردم گفت: رضا خیلی دوست داره بره جبهه.من هم آوردمش اینجا.

ماجرای مهین را میدانستم ،برای همین دیگر حرفی نزدم….

اپيزود آخر
نیروی کمکی نیامد. توپخانه هم حمایت نکرد. همه نیروها به عقب آمدند. شب بود که به هتل رسیدیم .

آقا سید( شهید سید مجتبی هاشمی- جانشین جنگهای نامنظم) را دیدم، درد شدیدی داشت. اما تا مرا دید با لبخندی بر لب گفت: خسته نباشی دلاور، بعد مکثی کرد و با تعجب گفت: شاهرخ کو؟

بچه ها در کنار جمع شده بودند. نفس عمیقی کشیدم و چیزی نگفتم. قطرات اشک از چشمانم سرازیر شد ،سید منتظر جواب بود. این را از چهره نگرانش می فهمیدم.

کسی باور نمی کرد شاهرخ دیگر در بین ما نباشد. خیلی از بچه ها بلند بلند گریه می کردند. سید را هم برای مداوا فرستادیم بیمارستان. روز بعد یکی از دوستانم که رادیو تلویزیون عراق را زیر نظر داشت سراغ من آمد نگران و با تعجب گفت: شاهرخ شهید شده؟ گفتم چطور مگه؟ گفت: الآن عراقی ها تصویر جنازه یک شهید رو پخش کردند. بدن بی سر او پر تیر و ترکش و غرق در خون بود.

سربازان عراقی هم در کنار پیکرش از خوشحالی هلهله می کردند. گوینده عراق هم می گفت ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم!

اثری از پیکر شاهرخ نیافتیم . او شهید شده بود. شهید گمنام. از خدا خواسته بود همه را پاک کند. همه گذشته اش را. می خواست چیزی از او نماند. نه اسم ،نه شهرت،نه قبر و مزار و نه هیچ چیز دیگر. اما یاد او زنده است. یاد او نه فقط در دل دوستان ،بلکه در قلوب تمامی ایرانیان زنده است. او مزار دارد. مزار او به وسعت همه خاکهای سرزمین ایران است

 3 نظر

یافتن استاد

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

دستور العمل یافتن استاد در کلام آیت الله شوشتری حفظه الله:

هر کس می خواهد استاد خودش را پیدا کند باید یک اربعین یکی از دعاهای ایام غیبت را باتوجه بخواندو از حضرت مهدی علیه السلام تقاضای استادی بنماید و آقا امام زمان در همین ایان غیبت به سبک خاصی فیضشان را به افراد خدا جوی مخلص می رساند
قلم اینجا رسید و سر بشکست
ولی حقیر توصیه میکنم که علی الدوام دست شما به دامن این دو‌چیز باشد
- قرآن
- عترت
پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله وسلم فرمودند
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی

 1 نظر

دعا

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

❓چرا هنگام دعا دست به سوی آسمان بلند می‌کنیم و پس از آن دست‌ها را به صورت می‌کشیم؟

پاسخ این پرسش در قرآن و روایات آمده است که در ذیل بیان می‌شود:
1. رزق انسان در آسمان است: در قرآن کریم به یکی از نشانه‌هاى عظمت پروردگار این‌گونه اشاره شده است: «رزق شما و آنچه به آن وعده داده می‌شوید، در آسمان است».
اگرچه در برخی از منابع تفسیری «رزق» در این آیه به دانه‌هاى حیات‌بخش باران تفسیر شده است که منبع هر خیر و برکت در زمین است، اما این معنا می‌تواند یکى از مصداق‌هاى روشن آیه باشد، و رزق مفهوم گسترده‌ای دارد. و معنای دیگر «آسمان» در این آیه شریفه؛ عالم غیب و ما وراء طبیعت و لوح محفوظ است که رزق انسان‌ها از آن‌جا مقدّر می‌شود.

2. امام علی (ع) می‌فرماید: «هر وقت از نماز فارغ شدید دست‌هاى خود را به سوى آسمان بلند نمایید براى دعا کردن»، شخصی از آن‌حضرت پرسید: اى مولاى من! آیا خداوند در هر مکان و جهتى نیست؟ امام(ع) فرمود: «بله». پرسید: پس چرا باید دست‌هاى خود را به طرف آسمان بلند کنیم؟ امام(ع) فرمود: «مگر آیه “وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ” را قرائت نکرده‌اى! روزى باید از محلش طلب شود و محل آن آسمان است که خداوند بیان فرموده؛ چه باران از آسمان نازل می‌شود و به سبب آن از زمین قوت خلایق روئیده و بیرون می‌آید».

3. وقتی انسان دست به دعا برداشت، مستحب است آن‌را بر سر و صورت خود بکشد، برای این‌که لطف خدا شامل این دست می‌شود و دستی که عطای الهی را دریافت کند، گرامی است، بنابراین، خوب است آن‌را به سر و صورت بکشد. چنان‌که در این زمینه امام صادق(ع) فرمود: «هیچ بنده‌اى دست به درگاه خداى عزیز جبار نگشاید جز این‌که خداى عزّ و جلّ شرم کند که آن‌را تهى بازگرداند تا این‌که به مصلحت خود چیزی از فضل رحمتش در آن بنهد، پس هرگاه یکى از شماها دعا کرد تا دستش را به سر و روى خود نکشید، آن را پس نکشد».

 1 نظر

توصیه‌های چهارده‌گانه شیخ نخودکی اصفهانی

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

توصیه‌های چهارده‌گانه شیخ نخودکی اصفهانی

1- آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آن‌ها به جای آوری.
2- آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می‌توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست،‌ زیرا اگر بنده خدا در راه حق گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
3- آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، ‌در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا نکنی، اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه‌ای نیست.
4- از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.
5- به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وا رهی.
6- بدان ‌که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عکس، اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد.
7- بدان ‌که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به رسول‌اکرم(ص) است.
8- عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است. عمده هم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حی و یا قیوم» سحرگاه برای همین است.
9- بین‌الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگر ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بوده‌اید، شکری کنید و اگر خدای نکرده ابتلا به معصیتی یافته‌اید، استغفار کنید.
10- دیگر آنکه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر. شب‌ها قدری در بی‌اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک می‌کند.
11- در مورد ذکر، در آغاز چند صلوات فرستاده و دل را حاضر کنید و بعد مشغول ذکر شوید.
12-برای توفیق تهجد و گشایش در کار؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً یس غفلت نکن.
13- حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردان بد و شرور در مزاج آدمی پدید می‌آید، جز به‌ وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح زایل نمی‌شود.
14- بزرگان خیلی بر احتراز از مجالست با منکران تأکید دارند و گفته‌اند ضرری که یک وسوسه به وجود می‌آورد، در طول سال‌های دراز ممکن نیست بتوان آن را رفع کرد.

 نظر دهید »

نقش تربیتی مادر

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

استاد پناهیان:

حضرت امام(ره) می‌فرمایند:
بچه بیشترین تأثیر را از مادر می‌گیرد. و هیچ کسی به اندازۀ مادر در تربیت بچه موثر نیست. تأثیر مادر از مدرسه و جامعه و صدا و سیما بیشتر است. بعد می‌فرمایند دلیل این تأثیر منحصر به فرد، محبت منحصر به فردی است که بچه به مادر دارد و این محبت را به هیچ‌کس دیگری ندارد. لذا بچه ناخودآگاه تمام رفتارهای مادر را به دقت زیر نظر دارد و آنها را به عنوان یک الگو به خاطر می‌سپارد و تقلید می‌کند. لذا مادرانی که تربیت فرزندشان برای‌شان مهم است، باید به طور مضاعف در رفتارشان دقت کنند… مثلاً اگر مادری بخواهد بچه‌ای تربیت کند که فردا یک آدم قابل اعتماد و اتکا باشد، یک مدیر موفق یا یک قاضی عادل باشد، اگر این مادر بین مهمان فقیر و پولدار فرق بگذارد، این بچه بی‌عدالتی و تبعیض را یاد می‌گیرد. مثلاً وقتی یک مهمان فقیر داشت، مامان توی آشپزخانه به بچه بگوید: «اینها هر دفعه مزاحم می‌شوند، همین که هست را ببر جلوشون بگذار»، اما وقتی مهمان ثروتمندی داشت، بگوید «پیش اینها آبرو داریم، آدم‌های مهمی هستند، بیا یک چیز درست حسابی براشون ببریم» بچه اینها را یاد می‌گیرد، تبعیض و بی‌عدالتی را یاد می‌گیرد و بنا به فرمایش
حضرت امام(ره): «انسان تا آخر! به همان تربيت بچگى و كوچكى كه شده است تا آخر به همان تربيت باقى میماند؛ مگر يك عوامل بسيار قوى ‏اى باشد كه او را برگرداند»… لذا اغلب، ویژگی‌های شخصیتی خوب و بد بچه‌ها-در هر سنی! که باشند- بازتاب ویژگی‌های مادرانشان است. اگر این فهم در جامعه‌ای فراگیر شود، مادرها حداقل 2 دلیل، 2 انگیزه و 2 کمک اضافه‌تر برای دقت بیشتر در رفتارهایشان دارند که غیر مادرها ندارند. و حتی مادرانی که بچۀ زیر 7 سال و 14 سال ندارند، تقریباً از این 2 کمک برای رشد معنوی محرومند.

«خدمت مادر به جامعه از خدمت همه كس بالاتر است» (صحیفه امام/ 14 / 196)

 2 نظر

شاهکار امیرالمومنین در پاسخ به " یک سوال "

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

جمعیت زیادی دور حضرت علی (علیه السلام) حلقه زده بودند ..

1⃣ مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
❓یا علی ! سؤالی دارم .
علم بهتر است یا ثروت؟
✅ حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.
2⃣ در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟
امام در پاسخ آن مرد فرمود : بپرس !
❓مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟
✅حضرت علی فرمود: علم بهتر است؛
زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.
3⃣ در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ، و امام در پاسخش فرمود:
✅ علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که،
4⃣ چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست ، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید :
❓یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
✅حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.
5⃣ نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد .
✅ حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.
6⃣ با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت : حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت !
کسانی که صدایش را شنیده بودند ، پوزخندی زدند . مرد ، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد :
❓یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
✅ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
همهمه‌ای در میان مردم افتاد ؛ چه خبر است امروز !
چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد..
7⃣ در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود ، پرسید:
❓یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
✅ امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
8⃣ در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود:
✅ علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .
سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت ..
همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌ زده شده بودند که …
9⃣ نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
❓یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت ، فرمود:
✅ علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود .
نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود ، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند.
در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به رو به‌ رو چشم دوخت ..
مردم که فکر نمی‌ کردند دیگر کسی چیزی بپرسد ، سرهایشان را برگرداندند ، که در این هنگام مرد پرسید :
❓یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای حضرت علی مردم به خود آمدند :
✅ علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌ اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان ، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند.
هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند ، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم .

کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص142.

 2 نظر

دل علـــی علیه السلام می‌لـــرزد، تــو خاطـــرت جمــع است؟!

11 دی 1395 توسط منتظــرطلــوع

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی

من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم
تا در را باز کردم دیدم
یک دختری حالا یا دختر یا خانم در اتاق است.
داخل اتاق رئیس رفتم گفتم: شما
با این خانم محرم هستی
گفت: نه

گفتم: چطور با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و ( در هم بسته ) است.

گفت: آخر ما بخودمان مطمئن هستیم
گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است.

حضرت امیرالمومنین به زن‌های جوان سلام نمی‌کرد.
گفتند: یا علی رسول خدا سلام می‌کند تو چرا سلام نمی‌کنی؟

فرمود: رسول خدا 30 سال از من بزرگتر بود. من 30 سال جوان هستم.
می‌ترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من بدهد،دل علی بلرزد

به آنها گفتم: دل علی می‌لرزد، تو خاطرت جمع است.

بعضی‌ها خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهی‌تر می‌دانندt

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 67

منتــــــظرِطلــــــــــوع

مهدویت امام زمان (عج)

تدبر در قرآن

آیه قرآن

آمار

  • امروز: 852
  • دیروز: 659
  • 7 روز قبل: 1472
  • 1 ماه قبل: 2447
  • کل بازدیدها: 100739

لینک های مفید

  • سایت مدرسه فاطمه الزهرا{سلام الله}قم
  • صفحه فرهنگی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس