منتــــــظر طلـــــــــــوع

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ

سدّ محکم در برابر همه مشکلات

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

استاد پناهیان:

اگر اندکی از آیین اخوّت و برادری در بین مؤمنان اجرا شود مانند سد محکمی در برابر تمام مشکلات مقاوم خواهند شد و به دلیل برکتی که خدا در یک کار جمعی مؤمنانه قرار می‌دهد، در تمام عرصه‌‌ها پیروز خواهند شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 نظر دهید »

زائر قبر شهید

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

هر هفته با احمد آقا به زیارت مزار شهدا می رفتیم. یکدفعه سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی شناختم.
همانجا نشستیم فاتحه ای خواندیم. اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود.
در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را می شناختی؟» پاسخ داد: «نه.» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد. فهمیدم حتما یک ماجرایی دارد. اصرار کردم.
وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «اینجا بوی امام زمان (عج) را می داد. مولای ما قبلا به کنار مزار این شهید آمده بودند.»
البته می گفت: «اگه این حرفها را می زنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی. و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی.»

برگرفته از کتاب عارفانه

 نظر دهید »

اسطوره

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

سی سال جلوتر از سنش بود. اول انقلاب با اینکه اول دبیرستان بود می‌گفت: آمریکا برای جوانان ما برنامه ریزی کرده. ما هم باید برای جوانان خودمان برنامه فرهنگی داشته باشیم.
این نوجوان مسئول انجمن و بسیج بود. با سن کم برای همکلاسی ها اردو برگزار میکرد.
ویژگی های عجیبی داشت. نماز شب او مثال زدنی بود. نور چهره اش نتیجه همین عبادت ها بود.
در جبهه نیز کار فرهنگی را رها نکرد. بسیاری از رزمندگان اخراجی را جذب و از آنها رزمندگان دلاور تربیت میکرد.
روزهای آخر در منطقه فاو همراه با نیروها حماسه آفرید.
او از نحوه شهادت خود خبر داشت. اتفاقات روز آخر را لحظه به لحظه پیش بینی کرد!!
حمید هاشمی مزد زحمات خالصانه خود را با شهادت دریافت کرد.

(نوجوان پنجاه ساله)

 نظر دهید »

یار انقلاب

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

در حوالی میدان خراسان و نزدیک مسجد موسی ابن جعفر ع ساکن بودیم.
به خاطر ارادت به حضرت امام می‌خواستم راهی قم شوم..با شوهرم صحبت کردم.
یک شب همسرم به من گفت: دیگر لازم نیست به قم برویم. یکی از نزدیکترین یاران امام به این محل آمده.
به دیدن آیت الله سعیدی رفتم و از آن روز شاگرد ایشان شدم. کلاسهای بانوان راه اندازی شد و کار آغاز شد.
روزی که شهید سعیدی دستگیر شد در منزل ایشان بودم…
من هرجا میروم از شهید آیت الله سعیدی یاد می‌کنم که در ارتباط ما با امام راحل بسیار تاثیر داشت.

برگرفته از خاطرات خانم دباغ. از کتاب بصیرت در روزگار سکوت.

 نظر دهید »

دعا برای ظهـــــور

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

امام حسن عسکری«ع»:
کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمیکند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند.

بحارالانوار، ج 102، ص112

 نظر دهید »

سلمان

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

چرا امام صادق علیه السلام در میان اصحاب ، نام حضرت سلمان را زیاد بیان می کردند؟

منصور بن بُزُرْجَ می گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم، ای آقای من ! از شما زياد ذکر و نام سلمان فارسی را می شنوم!

فرمودند :
نگو سلمان فارسی ، بلکه بگو سلمان محمدی. آيا می دانی که چرا سلمان را زياد ياد می کنم؟ گفتم : نه. فرمودند : براي #سه_خصلت (که در سلمان بود) .

أحَدُهَا: إِيثَارُهُ هَوَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَلَى‏ هَوَى‏ نَفْسِهِ‏، وَ الثَّانِيَةُ: حُبُّهُ لِلْفُقَرَاءِ وَ اخْتِيَارُهُ إِيَّاهُمْ عَلَى أَهْلِ الثَّرْوَةِ وَ الْعَدَدِ، وَ الثَّالِثَةُ: حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ. ●□

خواست و اراده اميرالمؤمنين را بر اراده خود ترجيح می داد

فقرا را دوست داشت و آنها را بر اهل ثروت و دارایی ترجيح می داد

علاقه و محبّتی که به علم و علماء داشت.

الأمالی(شیخ طوسی)،ص133.

 نظر دهید »

روابط اجتماعی

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

امام_علی (علیه السلام):

نکاتی بسیار زیبا درباره روابط اجتماعی و ارتباط با دیگران در کلام مولا علی (علیه السلام)

لَا تَرْغَبْ فِيمَنْ زَهِدَ فِيكَ رُبَّ بَعِيدٍ هُوَ أَقْرَبُ مِنْ قَرِيبٍ سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِيقِ وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ أَلَا وَ مَنْ أَسْرَعَ فِي الْمَسِيرِ أَدْرَكَهُ الْمَقِيلُ اسْتُرْ عَوْرَةَ أَخِيكَ كَمَا تَعْلَمُهَا فِيكَ اغْتَفِرْ زَلَّةَ صَدِيقِكَ لِيَوْمِ يَرْكَبُكَ عَدُوُّك
—————

۱-دل به كسى مبند كه تو را نمى خواهد.

۲-چه بسا دورى كه از نزديك، نزديكتر است.

۳-پيش از آنكه راه جويى رفيق سفر را بجو

۴-و پيش از تهيه خانه در باره همسايه آن تحقيق كن.

۵-هر كه در رفتن شتاب كند خستگى وجود او را در بر گيرد.

۶-عيب برادرت را بپوش آن گونه كه آن عيب را در خويش سراغ دارى.

۷-از لغزش دوستت چشم بپوش، به حساب آن روز كه دشمنت بر سر كار آيد.

اصول الکافی - مجلد ۸، صفحه ۲۴

 نظر دهید »

جوان قانون شکن

17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

روزی امام_على علیه السلام در شدت گرما بیرون از منزل بود سعد پسر قیس حضرت را دید و پرسید:

یا امیر المؤمنین! در این گرمای شدید چرا از خانه بیرون آمدید؟ فرمود:
- برای اینکه ستمدیده ای را یاری کنم، یا سوخته دلی را پناه دهم.

در این میان زنی در حالت ترس و اضطراب آمد مقابل امام علیه السلام ایستاد و گفت:
یا امیر المؤمنین شوهرم به من ستم می‌کند و قسم یاد کرده است مرا بزند. حضرت با شنیدن این سخن سر فرو افکند و لحظه ای فکر کرد سپس سر برداشت و فرمود:
نه به خدا قسم! بدون تأخیر باید حق مظلوم گرفته شود!
این سخن را گفت
و پرسید:
- منزلت کجاست؟
زن منزلش را نشان داد.
حضرت همراه زن حرکت کرد تا در خانه او رسید.

علی علیه السلام در جلوی درب خانه ایستاد و با صدای بلند سلام کرد. جوانی با پیراهن رنگین از خانه بیرون آمد حضرت به وی فرمود:
از خدا بترس! تو همسرت را ترسانیده ای و او را از منزلت بیرون کرده ای.

جوان در کمال خشم و بی ادبانه گفت:
کار همسر من به شما چه ارتباطی دارد. (والله لاحرقنها بالنار لکلامک. ) بخدا سوگند بخاطر این سخن شما او را آتش خواهم زد!

علی علیه السلام از حرف‌های جوان بی ادب و قانون شکن سخت بر آشفت! شمشیر از غلاف کشید و فرمود:
من تو را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنم، فرمان الهی را ابلاغ می‌کنم، حال تو بمن تمرد کرده از فرمان الهی سر پیچی می‌کنی؟ توبه کن والا تو را می‌کشم.

در این فاصله که بین حضرت و آن جوان سخن رد و بدل می‌شد، افرادی که از آنجا عبور می‌کردند محضر امام (ع) رسیدند و به عنوان امیر المؤمنین سلام می‌کردند و از ایشان خواستار عفو جوان بودند.

جوان که حضرت را تا آن لحظه نشناخته بود از احترام مردم متوجه شد در مقابل رهبر مسلمانان خودسری می‌کند، به خود آمد و با کمال شرمندگی سر را به طرف دست علی (ع) فرود آورد و گفت:
یا امیر المؤمنین از خطای من درگذر، از فرمانت اطاعت می‌کنم و حداکثر تواضع را درباره همسرم رعایت خواهم نمود.

حضرت شمشیر را در نیام فرو برد و از تقصیرات جوان گذشت و امر کرد
داخل منزل خود شود و به زن نیز توصیه کرد که با همسرت طوری رفتار کن که چنین رفتار خشن پیش نیاید.

بحارالانوار ، ج ۴۰، ص ۱۱۳
(کتاب داستان های بحارالانوار)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
  • ...
  • 67

منتــــــظرِطلــــــــــوع

مهدویت امام زمان (عج)

تدبر در قرآن

آیه قرآن

آمار

  • امروز: 27
  • دیروز: 37
  • 7 روز قبل: 563
  • 1 ماه قبل: 2822
  • کل بازدیدها: 93660

لینک های مفید

  • سایت مدرسه فاطمه الزهرا{سلام الله}قم
  • صفحه فرهنگی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس