منتــــــظر طلـــــــــــوع

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ

شاگرد و پیر مغان

05 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

شاگرد:

استاد، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم؟

پیر مغان :

شب یک غذای شور بخور. آب نخور و بخواب. شاگرد دستور پیر رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد:

استاد دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم. کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه‌ای مشغول…. گفت اینا رو خواب دیدم!

پیر مغان فرمود:

تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی

 نظر دهید »

داستان سفرانسان وسیرالی الله

05 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

خانه تکانی و داستان سیمرغ

« و قد نغضناها عن الجسم… » کلمه «نغض» یعنی فرش تکانی.این عبارت در نمط نهم هم آمده.آنجا می فرماید:
انسان باید خود را خانه تکانی کند.
آن کسی که می خواهد در حریم قدس الهی قدم بگذارد و آشنایی پیدا کند، باید خودش را نغض کند.خودش را بتکاند؛ تا گرد و غبار و تعلقات مادی هست در آن جا بار ندارد؛راه ندارد، تا نغض نشد نمی شود.

داستان سفر انسان و سیر الی الله در کتاب منطق الطیر عطّار خیلی شیرین آمده است که هدهد(شانه به سر) آمد پیش پرندگان گفت: این طور که شما خو کرده اید درست نیست.ما برای این چیزها نیستیم.ما سیمرغی داریم که بزرگ ماست.رب و آقای ماست و همه ما در تحت عنایت و توجّه او هستیم.بسیار از سیمرغ تعریف کرد و گفت تمام کمالاتی که ما داریم از اوست و ما باید بکوشیم به او بسیم تا کمالی پیدا کنیم. جناب هدهد پیغمبر است و حرف که پیش آورد آنها اعتراض کردند.
کلاغ گفت که بهتر از این قاذورات که من می خورم چیزی پیدا نمی شود و تو نمی خواهی مرا از این قاذورات باز داری.
بعد از آن زغن آمد و گفت: از این کثافاتی که من می خورم بهتر نیست.
بعد مرغابی گفت: از این آب لجنی که من می خورم بهتر نیست.
جناب هدهد برای هر یک قصّه ای آورده که با آن قصّه ها آنها را آگاه کند و به راه بکشاند.
جغد آمد و گفت: مگر در نظام هستی جایی بهتر از این خرابه پیدا می شود که مناز خرابه دست بکشم.
همینطور دیگران اعتراض کردند و با این اعتراضات می خواهد طباع مردم را بیان کند که مردم طباعشان این گونه است و هر کسی با چیزی خو کرده است.

خوب، داستان شیرینی است.هدهد که آخوند آنها بود با قصّه و حرف، عدّه ای را شکار کرد و عدّه ای هم گفتند که تو مجنون و ساحری.این دسته که همراه هدهد شدند به راه افتادند که بروند نزد سیمرغ.در راه به یک گردنه ای رسیدند و چه گردنه ای سخت،و همه اعتراض کردند که نمی شود از این گردنه بالا رفت و اعتراض، همگانی شد.هدهد گفت می شود بالا رفت.این چه گردنه ای است؟ گردنه همت، گردنه صبر و عزم و ارادت است؛ باید همت داشت.با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود.عزم و همت و ارادت می خواهد.عدّه ای ابا کردند گفتند: ما نمی توانیم و برگشتند.یکی یکی گردنه ها را بیان می کند و در هر گردنه چند نفری ایستادند و از ادامه راه امتناع مرزیدند.عدّه ای هم همراه شدند و از گزدنه ها عبور کردند.
تا از این مراحل و منازل گذشتند، آخر که شد هدهد نگاه کرد دید که بیست و نه مرغ بیشتر نیست، با خودش که جناب آخوند باشد سی مرغ بودند.ما بقی در گردنه ها ماندند و از امتحانات درست به در نیامدند.رفتند که خدمت سیمرغ برسند.سیمرغ جبرئیل خودش را فرستاد تا اینها را امتحان کند که بار دارند یا نه.
جبرئیل آمد و گفت: شما این همه گردنه آمدید ولی گرد و غبار دارید.شما خودتان را «نغض» نکرده اید.هنوز تعلقات هست، هنوز در دل محبت غیر است، آنها را باید بر طرف کنید.این جا جای رنگ نیست.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

گفت:
شما رنگ دارید و مدتی آنها را آنجا نگه داشت تا ریاضتهایی کشیدند.دیدند که این رنگها از آنها گرفته شد.جبرئیل آمد و نگاه کرد دید که نه خیلی خوب، خیلی شیرین؛ اجازه داد که به حضور سیمرغ برسند.وقتی که به حضور سیمرغ رسیدند، دیدند سی مرغ، سیمرغ است؛ خودشان بودند.

غرض از بیان این داستان که باید «نغض» کرد، خانه تکانی کرد.انسان بعد از آنکه خودش را می شناسد و هر چه جزء انسانیت است، چنانچه مرحوم آخوند[ صدر المتألهین] در اسفار می فرماید:
موت انقطاع انسان است از غیر خودش.این موت که انقطاع است، بعد از این که برزخها را بگذرانند تعلقات زدوده می شود و از غیر خودش جدا می شود آنگاه «نغض» شده، همچون فرش تکانی.

من به سر منزل مقصود به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم

____________________
#صد_و_ده_اشاره
اشاره یازدهم
حضرت علامه حسن زاده ی آملی روحی فداه

 نظر دهید »

جهاد اکبر

05 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

حضرت امام خمینی (ره) :
اولین شرط ، جهاد با نفس و حرکت به سوی «تفکر» است ، یعنی انسان در شب و روز اندکی بیندیشد که هدف مولای او از آوردن انسان به این دنیا چه بود.

آیا هدف ، تنها همین حیات حیوانی و شهوانی است ، یا مقصود دیگری در کار بوده است؟
یک لحظه فکر به ما می فهماند که مقصود از این بساط ، رسیدن به عالم برتری است.

ای نفس شقی به خود بیا.

 نظر دهید »

آداب_نماز_در_کلام_رهبری

05 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

در جوانی خود را به خوب نماز خواندن عادت دهید…

جوان‌ها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب، وقتی به سن ماها رسیدند، نماز خوب خواندن برایشان دیگر مشکل نیست. در سنین ما آدمی که عادت نکرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممکن است، اما مشکل است. برای آنکه از جوانی عادت کرده به اینکه خوب نماز بخواند؛ یعنی نماز با توجه - نماز خوب معنایش نماز با صدای خوش و قرائت خوب نیست؛ یعنی نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند - آن وقت این سجیه‌ی او می‌شود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همینجور خوب نماز می‌خواند.
……………………………..
بیانات در دیدار شرکت کنندگان در هفدهمین اجلاس سراسری نماز| ۱۳۷۸/۸/۲۹
_________________

 نظر دهید »

معرفی کتاب

04 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

سلام علیکم
امروز کتاب معراج السعاده ملا احمد نراقی رو به شما عزیزان معرفی میکنم که بفرموده آیت الله بهجت (ره) روزی نیم صفحه از آن را مطالعه کنید

کتاب معراج السعاده در بین کتب اخلاقی ، نامی آشنا و اثری بسیار گرانقدر است که ازدیرباز هم در حوزه های علمیه و هم در محافل ادبی بین دانشدوستان ، مورد استقبال و توجه بوده

الحق که به اعتراف همگان کتاب معراج السعاده از نظر محتوا و سبک و شیوایی بیان مطالب و تنوع موضوعات مطرح شده در زمینه مسائل تربیتی و اخلاقی ، اثری است در خور توجه ، و با اینکه قریب ٢٠٠ سال از تاریخ تالیف آن می گذرد هنوز تازگی خود را حفظکرده و عطش جامعه در مورد آن فروکش نکرده .

 نظر دهید »

العجل

04 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع
 1 نظر

حدیث ظهور

04 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

□چرا شیاطین و نیروهای اهریمنی سعی در تاخیر امر ظهور دارند□

■شیاطین چون میدانند که تنها تا آن زمان مهلت داده شده اند، تمام تلاش خود را برای تاخیر در این امر انجام میدهند.

■قالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ؛ إلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ/حجر؛ آیه ۳۶، ۳۷، و ۳۸/ پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده. فرمود: تو از مهلت‌يافتگانى، تا روز وقت معلوم.

■ شخصی از امام صادق علیه‌السلام پرسید:
اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باش، این وقت معلوم کی خواهد بود؟

حضرت فرمودند

■روز قیام قائم ماست.
وقتی خداوند او را برانگیخته می‌کند و آماده‌ی قیام در مسجد کوفه است، در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می‌رود به آنجا می‌آید و می‌گوید: ای وای، از خطر امروز! قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را می‌زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر می‌رسد

تفسیر عیاشی و تفسیر برهان

■ به همین دلیل است که شیطان بیشترین تلاش خود را برای جلوگیری از معرفت امام عصرعجل الله تعالی فرجه و محبت آن بزرگوار و خدمتگزاری به ساحت مقدس آن حضرت می کند

الّلهُــمَّـ؏جــِّل‌لِوَلیِّــڪَ الفــَرَج

 نظر دهید »

داستان تشرف

04 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(علیه السلام)

‍ ▪️️️داستان تشرف یکی از علمای اصفهان- بسیار زیبا و نکته دار- علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:

حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى‏ شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى‏ رفته و روضه مى ‏خوانده است. #دهه_اول_محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى‏ رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است.
وقتى اين روضه تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى ‏شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى ‏آيد و مى ‏گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى ‏خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
ايشان مى‏ گويد: مى‏ روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى‏ گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى‏ آيد.
منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
گفتم:« سلام عليكم» .
گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
گفتم:« بفرماييد».
گفت:« آيا در روز #عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء #اسب تاخت؟
گفتم:« بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند.
آن آقا گفتند:« و اسب_ها هم بر بدن رفتند؟»
گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
گفتم:« من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند #اما_گاوها_نرفتند».
گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
گفتند:« چى هست؟»
گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نیست.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 53
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 57
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 67

منتــــــظرِطلــــــــــوع

مهدویت امام زمان (عج)

تدبر در قرآن

آیه قرآن

آمار

  • امروز: 37
  • دیروز: 166
  • 7 روز قبل: 1263
  • 1 ماه قبل: 3513
  • کل بازدیدها: 93455

لینک های مفید

  • سایت مدرسه فاطمه الزهرا{سلام الله}قم
  • صفحه فرهنگی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس