انسان یا فرشته،کدام برترند؟!
انسان برتر است يا ملك
در كتب كلامي و شرح جوامع روايى اختلاف است كه آيا انسان افضل است يا ملك.
خداوند مىفرمايد: وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا (اسرا: 70)
مرحوم خواجه در تجريد مىفرمايد:
«و هو (يعنى نبيّ، انسان) افضل من الملائكة لوجود المضاد»
يعنى وجود ضد در انسان، كه انسان با خواستههاى نفسانى كه ضد و دشمن هم خانهاند مىجنگد و صاحب نفس مطمئنه مىشود , به خلاف ملائكه كه ضد ندارند.
پس آن كه مجاهد است بر اين فضل دارد.
فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً (نساء: 95)
شيخ أكبر گويد: نص الهى أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ
حاكى است كه ملائكه عالين يعنى مهيمين بهتر از بنى آدمند.
و در فتوحات گويد:
رسول اللّه (ص) را ديدم و از او سؤال كردم آيا انسان افضل است يا ملائكه.
در جواب فرمود: آيا نشنيدى كه خداوند مىگويد: «من ذكرني في نفسه ذكرته في نفسي و من ذكرني في ملإ ذكرته في ملإ خير منهم» پس من از شنيدن اين جواب خوشحال شدم و اين ملئى كه بهتر از بنى آدم است ملائكه عاليناند.
قيصرى گويد:
اين فضل ملك بر انسان به حسب عموم افراد انسان است نه به حسب خصوص
زيرا در ميان انسانها كسانى هستند كه خليفة اللّهاند و جامع جميع صفات كماليه كلمات وجوديهاند و هيچ موجودى بجز انسان را چنين مرتبت و منزلت نيست چه نص قرآن است كه همه غير از انسان مقام معلوم دارند، اما انسان را حد وقوف و مقام متعين نيست و اين چنين اشخاص منتخب منتجب در ميان انسانها افضل از جميع ما سوى اللّه هستند مطلقا
از آنان كه بگذريم ديگران را بايد دو دسته كرد
عدهاى در قوس صعودى ترقى و تعالىاند كه بعضىها هم وزن ملائكه سماوى و ارضى و بعضى برتر از آنها و ملائكه فوق آنها و ما دون ملائكه مهيمين و عاليناند و دسته ديگر در قوس نزولى قرار گرفتند كه تا ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ قرار مىگيرند.
آن قوس را درجات متفاوت است و اين قوس را دركات متنازل.
اين خلاصه و عصاره مباحثه و مشاجره بحث افضل بودن ملك بر انسان يا انسان بر ملك است.
_____________________
#ممدالهمم_در_شرح_فصوص_الحکم
حضرت علامه حسن زاده ی آملی حفظه الله
نیات
سرماخوردگی
خواصآبلیمووعسل
مبارزهباسرماخوردگی*
افرادی که سرماخوردهاند باید #مایعات زیادی مصرف کنند و مواد غذایی سرشار از ویتامینهای A و C را در رژیم غذایی خود بگنجانند.
لیمو علاوه بر اینکه دارای هر دو ویتامین مذکور است، خاصیت ضد التهابی نیز دارد.
عسل نیز ورم گلو را تسکین میدهد و تکثیر برخی انواع باکتری که موجب تشدید عفونت میشود را محدود میکند.
به منظور افزایش اثر بخشی این ترکیب، بهتر است به جای آب معمولی از آب گرم (نه داغ) استفاده کنید.
معرفی کتاب
علامه حسن زاده آملی:
معرفی کتاب
هزار ویک کلمه
«هزار و یک کلمه» به قلم آیت الله حسن زاده آملی مجموعه های حاوی معارف اسلامی و لطیفترین احساسهای نویسنده و به تعبیری تجربههای درونی وی در قالب الفاظ است.
نویسنده این اثر در جلد نخست این مجموعه، کتاب خویش را چنین معرفی میکند: «هزار و یک کلمه، مجموعهای است حاوی نفایس فنون وظایف علوم و نیز معارف اسلامی. “هزار و یک کلمه” و “هزار و یک نکته” توامانند، یعنی هر دو اثر همزاد عدل یکدیگرند. لذا هر آنچه در وصف شمایل این گفتهایم، آن دیگری را نیز شامل است؛ چه هر نکتهای از این، کلمهای دلپذیر است؛ و هر کلمهای از آن، نکتهای چشمگیر.
اگر فرزانهای آزاده قلم بر لوح آورد که هریک سفینهای حامل مثقلات از مطالب متنوعه و امتعه ممتعه در هر باب است، در خور تحسین و سزاوار آفرین است.
هزار و یک کلمه، مجموعهای است حاوی نفایس فنون وظایف علوم و نیز معارف اسلامی. “هزار و یک کلمه” و “هزار و یک نکته” توامانند، یعنی هر دو اثر همزاد عدل یکدیگرند. لذا هر آنچه در وصف شمایل این گفتهایم، آن دیگری را نیز شامل است.
ایام محسنیه
یادداشت استادسلیمان پور درباره ایام محسنیه
بسم الله الرحمن الرحیم
با حلول ماه مبارک ربیع شاهد اقداماتی مبنی بر ادامه عزاء برای آل الله بودیم، بعد از پرس و جو متوجه شدیم ایامی جدید تحت عنوان محسنیه راه اندازی شده…
قطعا که عزاداری برای حضرت محسن بن علی علیه السلام امریست پسندیده که موجب شادی دل مادرشان حضرت صدیقه طاهره میشودولی مشکل از آنجا پدید می آید که از اول ماه محرم تا آخر صفر یعنی دوماه تمام محبین اهل بیت به دور از شادی در رثاء اهل بیت مدیحه سرایی کردنداز طرف دیگر بنابر سنت های عرفی از هرگونه عقد و ازدواج که همواره با خود شادی می آورد پرهیز نموده اند.
✅از طرف دیگر به زودی ایام فاطمیه آغاز میشود و دوباره حالت حزن اندوه در قلوب مومنین پرده می اندازد.✅
پس چه بهتر که از افراط در عزاداری پرهیز شده و هماهنگونه که مراجع بزرگ شیعه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و شبیری زنجانی امر به دوری از افراط در عزاداری که حاصل آن تفریط میشود و همینطور برگزاری بزرگداشت و رثای حضرت محسن علیه السلام درفاطمیه امر کرده اند عمل شود
و عزای حضرت محسن بن علی علیه السلام در کنار عزای مادرشان حضرت فاطمه زهرا(ع) اقامه شود
والسلام
.
رهایی از وسوسه
حکایت دچار شدن به وسوسه و شبهات:
این کلمه حکایتی از حالت دیرین این کمترین «حسن حسن زاده آملی» است.
روزگاری بدان دچار بودم،و آن این که:
در اثنای تدرّس و تعلّم علوم عقلی و صحف عرفانی دچار وسوسه های سخت سهمگین و دژخیم و بدکنشت و بد سرشت در راه تحصیل اصول عقاید حقه به برهان و عرفان شده ام،و آزرده خاطری شگفت از حکمت و میزان که از هر سوی شبهات گوناگون به من روی می آورد.
ریشه این شبهات و وسوسه ها از ناحیت انطباق ظواهر شرع انور ـ علی صادعه الصلوه و السلام
با مسائل عقلی و عرفانی بوده است،که در وفق آنها با یکدیگر عاجز مانده بودم،و از کثرت فکرت به خستگی و فرسودگی موحش و مدهش مبتلا گشته ام،و از بسیاری سؤال از محضر مشایخم,آن عالمان دین به حق،در سمای علم سیاره و ثوابت والا گهر مرا بیم جسارت و ترس اسائه ادب و خوف ایذاء خاطر و احتمال بدگمانی می رفت.
این وسوسه چنان که گفتیم،موجب بدبینی به علوم عقلی،و سبب بیزاری از منطق و حکمت و عرفان شده است.
و لکن به رجاء اینکه « لعلّ الله یحدث بعد ذلک أمرا » در درسها حاضر می شدم و راز خویش را ابراز نمی کردم،و از تضرّع و زاری اعاظم حکماء در نیل به غهم مسائل اندیشه می کردم،مانند صاحب اسفار در مسأله « اتحاد نفس به عقل فعّال »و استفاضه از آن که فرمود: «و قد کُنّا ابتهلنا إلیه بعقولنا و رفعنا إلیه أیدینا الباطنه لا أیدینا الداثره فقط،و بسطنا أنفسنا بین یدیه و تضرّعنا إلیه طلباً اکشف هذه المسأله و أمثالها…..».
لطف الهی و رهایی از وسوسه:
تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک،رهایی بخشید لطف الهی بود که خویشتن را تلقین می کردم به اینکه:
اگر امر دایر شور بین نفهمیدن و نرسیدن مثل تویی و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلّم ثانی ابونصر فارابی و شیخ رئیس ابوعلی سینا و شیخ اکبر محیی الدین عربی و استاد بشر خواجه نصیرالدین طوسی و ابوالفضائل شیخ بهایی و معلّم ثالث میر داماد و صدر المتألّهین محمد شیرازی،آیا شخص مثل تو به نفهمیدن و نرسیدن اولی است یا آن همه استوانه های معارف؟
و همچنین خودم را به یک سو قرار می دادم،و اکابر دیگر علم را که از شاگردان بنام آن بزرگان بودند،و نظائر آنان را به سوی دیگر و سپس همان مقایسه را پیش می کشیدم و به خودم تلقین می کردم،تا منتهی شدم به اساتیدم که به حق وارثان انبیاء و خازنان خزائن معارف بوده اند ـ رفع الله تعالی درجاتهم ـ
که باز خودم را به یک جانب و آن حاملان ودائع علم و دین را به جانبی،و همان مقایسه و تلقین را اعمال می کردم و تو اولایی به نفهمیدن یا این مفاخر دهر؟
نظیر مطالبی را که علامه شیخ بهایی درباره شیخ اجل صدوق که قائل به سهو النبی شده است،فرموده است:
هرگاه امر دایر شود بین سهو رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و سهو صدوق،صدوق اولی تر بدان است.
مقدمات نگاشتن رساله ی قرآن, برهان و عرفان ازهم جدایی ندارند:
از این مقایسه قدری آرام می گرفتم،تا بارقه های الهی چون نجم ثاقب بر آسمان دل طارق آمد،و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات یافتم «ففاض پمّ فاض» ،«حاشی الشریعه الحقه الإلهیّه البیضاء أن تکون أحکامها مصادمه للمعارف الیقینیّنه الضروریّه،و تبّاً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنّه »
و چون در رحمت رحیمیّه به روی ما گشوده شده است،به علم الیقین بلکه به عین الیقین و فراتر به حقّ الیقین مطالب سهل ممتنع عقلی و عرفانی را رموزی یافته ایم که پی برده ایم اشارات به کنوزی اند.
آنگاه رساله ای وجیز و عزیز در یک مقدمه و ده فصل در این موضوع که «قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند» نوشته ایم،و همین موضوع را نام آن نهاده ایم،و مکرّر به طبع رسیده است.
جان به لب رسید تا جام به لب رسید:
آری به آسانی نادانی به دانایی نمی رسد،و بسیار سفر باید تا پخته شود خامی..
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
لذا در الهی نامه ام گفته ام: «الهی جان به لب رسید تا جام به لب رسید ».و نیز در غزلی که در دیوانم مسطور است در این باب گفته ام:
دولتم آمد به کف،با خون دل آمد به کف
حبّذا خون دلی دل را دهد عزّ و شرف
یوسفم تحصیل دانش گشت و من یعقوب وار
از فراقش کو به کو،کوکو ببانگ یا اسف
گر نبودی لطف حق از گریة شام و سحر
دیدگانم بی شک اینک بود در دست تلف
جوهر نفس ارنه روحانیّه السوس است پس
طالب اصلش چرا شد با دو صد شوق و شعف
لوحش الله صنع نقاشی که از ماء مهین
پرورد درّ یتیمی را بدامان خزف
و از اینگونه گفتار به نظم و نثر بسیار داریم،و نیز در پیرامون همین کلمه مطالبی در درس پنجم «دروس اتحاد عاقل به معقول» داریم که متمّم یکدیگرند.
___________________
تازیانه سلوک/صفحه۶۵
حضرت علامه حسن زاده ی آملی روحی فداه
لقا الله
نمي توان به لقاے او دست يافت جز با عمل صالح و اخلاص در عبادت
چنان ڪہ در آيہ ڪريمہ ڪہف آمده است و اين براے ڪسے ميسر است ڪہ از علايق نفساني و خاطرات دنيوے خلاصى يابد
و الا با اشتغال بہ دنيا ، لذايذ عقلي حاصل نمي شود و در نتيجہ در سالڪ شوقي ايجاد نمي شود.
اگر ڪسي بہ عبادت عشق نمي ورزد، بہ علت وجود اين موانع است
___________________
رسالہ لقاء اللہ
حضرت علامہ حسن زاده ے آملے روحے فداه