سفینة النجاة بودن امام ،یعنی کشتی نجات بودن امام
روایتی از آقا امیر المؤمنین که در رابطه معرفی خود و فرزندانش این طور می فرمایند:
ما و فرزندانم که اهل بیت و دوازده امام باشیم سفینه های نجات هستیم[نمی گوید کشتی می گوید کشتی نجات] از کتاب بحار جلد 77صفحه309
یعنی اهل بیت ما می روند دنبال غریق تا خودشان آن غریق را پیدا کنند و از غرق شدن نجاتش بدهند
امامان ما همه کشتی نجات هستند و در واقعه دنبال آن انسان گنهکار می روند که دارد غرق می شود دستش رامی گیرند‼️
همین فکر توبه کردن هم اهل بیت به ذهن مان می اندازند یعنی آنها گشتند و مای گنهکار را پیدا کردند و برای نجات ما این فکر توبه را به ذهن ما انداختند اهل بیت ما مهربانند کشتی نجاتند .
طبیب دوارند، مثل پزشکی که دنبال مریض می گردد اهل بیت ما هم خودشان به دنبال مریض می روند اگر کسی به اهل بیت پناه ببرد یقینا نجاتش می دهند
در این جا داستان توبه یک جوان و دعای مشلول که در مفاتیح الجنان آمده برای شما می گوییم تابدانیداهل بیت چگونه هستند مشلول یعنی فلج دعای بسیار مهمی است و اسم های اعظم خدا در ان امده است،
امام حسین (ع) می فرمایند: در خدمت پدرم برای طواف خانه خدا رفته بودیم خیلی ها خوابیده بودند و ما مشغول طواف بودیم دیدم صدای جوانی می آید که این گونه دعا می کند( ای خدایا که دعای بیچاره ها رو مستجاب می کنی، خدایا با بزرگواری و کرم خودت از گناه من در گذر و…امیر المؤمنین گفت برو ببین که این صدا از کیه و از کجاست
امام حسین (ع): رفتم و بین رکن و مقام دیدم جوانی نشسته دعا می کند و نماز می خواند ، بعد از نمازش گفتم بیا که امام با شما کار دارد، آمدیم پیش پدرم، حضرت نگاهی به او انداخت دید جوانیست زیبا با لباس های تمیز، گفت از کدام قبیله ای؟ گفت از قبیله عرب. گفت استغاثه و گریه ات برای چه بود⁉️ جوان ماجرایش را تعریف کرد که اهل قمار و شراب خواری و این طور کارها بودم و پول هایم را برای این موضوع ها هدر می دادم و پدرم هم هر کاری می کرد که من این کار ها را ترک کنم نمی شد، یک روز برای قمار می خواستم پس اندازش را بگیرم پدرم نگذاشت و من پدرم را کتک زده و دستش را پیچاندم و به زور پول هایش راگرفتم و فرار کردم…
و در حین فرار صدای پدرم را می شنیدم که مرا نفرین می کرد که ای خدا این پسر دست من را پیچاند تو هم دست او را بپیچان و پدرم آمد خانه خدا طواف کرد و من را نفرین کرد و من به این وضع دچار شدم بعد مدت ها پدرم را راضی کردم که همان طوری که مرا نفرین کردی همان طور هم من را دعا کن بعد سه سال دعا کردن پدرم راضی شد و در راه که می آمدیم شتر اتفاقی رم کرد و پدرم افتاد و مرد و همان جا دفنش کردم و دیگر پدرم نیست تا برای من دعا کند آمده ام کنار کعبه تا دعا کنم خدا پدرم را راضی کند…
امیر المؤمنین می گوید: آن کسی که صدایش می کردی آمد یعنی من حضرت علی طبیب توام و آمده ام دنبالت… جوان رفته بود دنبال حضرت نه ، امام رفت دنبالش
این که بارها می گوییم با امام زمان(عج)، با اهل بیت درد و دل کنید جواب می دهند وقتی صدای شمارا بشنوند حتی با وجود گناه هم به سراغ شما می آیند اگر درد دل هم نکنید باز هم به سراغتان می آیند
حضرت علی(ع) گفت می خواهی دعایی به تو یاد دهم که اسم اعظم خدا در داخل آن باشد و اگر کسی آن رابخواند دعایش مستجاب است و گرفتاری های او را بر طرف می کند گناهانش را به وسیله این دعا می بخشد و….‼️
امام گفت پسر جان تقوای خدا پیشه کن و حالا که صدق نیت داری من این دعا را یاد می دهم واین دعا را باید با اطمینان بخوانی منظور حضرت چی هستش️ یعنی نگو این دعا را می خوانم برای امتحان که ببینم چی می شود این اشتباه اکثر ماهاست، دعا را باید با یقین خواند
️با اعتقاد راسخ نه برای امتحان کردن حضرت علی(ع) می گوید اگر این دعا را با خلوص نیت بخوانی دعایت مستجاب می شود بعد حضرت به جوان می گوید این دعارا بخوان و فردا خبرش رابرای من بیاور واین دعا را جز با طهارت نمی خوانی…
????فرفردا جوان پیش حضرت (ع) آمد درحالی که سالم بود جوان قضیه را تعریف کرد گفت وقتی همه جا تاریک شد و همه خوابیدن من این دعارا مکرر خواندم دعا کردم و خوابیدم پیغمبر (ص) را درخواب دیدم دستی به سرم کشید ومن شفا پیدا کردم ..
حالا متوجه می شویم ️امام زمان(ع) هم مایه نجات ما هستند چون رحمت خدا الان ازطریق ایشان به مانازل می شود..