پنج شاخص مهم « انقلابی گری» از دیدگاه مقام معظم رهبری مدظله العالی
پنج شاخص انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن
مطرحشده در بیانات رهبر انقلاب در حرم امام خمینی ۹۵/۳/۱۴
1 ) پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی
2 ) هدف گیری مستمر آرمانها و همت بلند برای رسیدن به آنها
3 ) پایبندی به استقلال همه جانبه کشور
4 ) حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او
5 ) تقوای دینی و سیاسیپایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی
اعتقاد به اسلام ناب در مقابل اسلام امریکایی ، اصلی ترین نکته این شاخص است.
اسلام امریکایی دو شاخه «اسلام متحجر» و «اسلام سکولار» دارد که استکبار از هر دو شاخه حمایت میکند.
«اعتقاد عمیق به محور بودن مردم » را از دیگر مبانی انقلاب هست , در نظام اسلامی، رأی و خواست و اهداف و منافع مردم اصل است و اعتقاد واقعی به این حقایق ، از ضروریات انقلابی گری است.
«پیشرفت ، تحول و تکامل » از دیگر ارزشهای اساسی انقلاب بوده و فرد انقلابی نیز به این ارزش اعتقاد دارد و هر روز در پی تحول و بهتر شدن اوضاع است.
« حمایت از محرومان و اقشار ضعیف » و « حمایت از مظلومان جهان» نشانگر انقلابی گری یعنی پایبندی به اصول و مبانی انقلاب است .
اگر این پایبندی و به تعبیر قرآن « استقامت » وجود داشت ، حرکت مسئولان و نظام در تندباد حوادث نیز، مستقیم و مستحکم خواهد بود، وگرنه به «عمل گرایی افراطی» دچار می شویم و با هر حادثهای، مسیر و جهت حرکت عوض می شود.
2 ) هدف گیری مستمر آرمانها و همت بلند برای رسیدن به آنها
شاخص دوم انقلابی گری یعنی «همت بلند برای پیشرفت و رسیدن به آرمانها» بدین معناست که در هیچ وضعی نباید از پیگیری اهداف بزرگ انقلاب و مردم منصرف شد یا به وضع موجود رضایت داد .
« تنبلی ، محافظه کاری و ناامیدی » نقطه مقابل این شاخص بوده و راه پیشرفت ، تمام نشدنی است و باید با انقلابی گری ، مدام در این مسیر حرکت کرد.
3 ) پایبندی به استقلال همه جانبه کشور
شاخص سوم انقلابی گری، یعنی « پایبندی به استقلال » در سه بعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قابل تبیین هست .
معنای حقیقی استقلال سیاسی این است که فریب شیوه های مختلف دشمن را نخوریم و در هر موقعیتی، مراقب استقلال داخلی ، منطقه ای و جهانی باشیم.
باید شیوهها و حیلهگریهای دشمنان بهخصوص امریکا را شناخت , چرا که آنها همیشه با تهدید جلو نمی آیند ، گاه با لبخند و حتی تملق حرف میزنند ، مثلاً نامه مینویسند که بیایید مشکلات جهانی را با مشارکت هم حل کنیم ، در این مواقع انسان ممکن است دچار وسوسه شود که خوب است برویم با یک ابرقدرت در حل مسائل بین المللی همکاری کنیم ، غافل از اینکه دشمن در باطن قضیه دنبال اهداف دیگری است.
دعوت دشمن برای همکاری در حل مسائل جهانی ، یعنی دعوت به کمک و ایفای نقش در « بازی و میدانی که او برای حل مسائل مورد نظرش ترسیم و تعیین کرده است » .
با این وصف بهمین دلیل ما در مسئله سوریه و مسائل مشابه ، حاضر نشدیم در ائتلاف به اصطلاح امریکایی شرکت کنیم، به این علت بود که می دانستیم آنها می خواهند از قدرت و نفوذ ما و دیگر کشورها در تحقق اهداف مورد نظرشان استفاده کنند .
اینجور کارها که در ظاهر منافاتی با استقلال ندارد، در عمل به معنای پر کردن جدول کاری دشمنان است و حقیقتاً ضد استقلال است.
دومین شاخه از شاخص استقلال , اهمیت بی بدیل « استقلال فرهنگی » را نشان میدهد , انقلابی گری یعنی « انتخاب سبک زندگی ایرانی اسلامی » و « پرهیز جدی از تقلید از غرب و بیگانگان » .
باید توجه داشت ابزارهای جدید در فضای مجازی , ابزارهایی برای « مهندسی اطلاعات » و « تسلط غرب بر فرهنگ ملتها »ست , این ابزارها می توانند مفید باشند اما باید سلطه دشمن را از آنها سلب ، و به گونه ای عمل کرد که فضای مجازی به وسیله ای برای نفوذ و سلطه فرهنگی دشمن تبدیل نشود .
« استقلال اقتصادی » به معنای هضم نشدن در هاضمه اقتصاد جامعه جهانی است .
امریکایی ها بعد از مذاکرات هسته ای گفتند: معامله هسته ای با ایران باید موجب ادغام اقتصاد ایران در جامعه جهانی بشود ، معنای این حرف این است که ایران در « نقشه و نظامی که سرمایه داران عمدتا صهیونیسم برای تصرف منافع مالی جهان ترسیم کرده اند»، هضم و جذب شود.
امریکاییها در تحریم ، فلج کردن اقتصاد ایران را دنبال می کردند ، اکنون نیز که مذاکرات به نتایجی منتهی شده ، می خواهند اقتصاد ایران در هاضمه اقتصاد جهانی که سردمدار آن امریکاست ، بلعیده شود.
اقتصاد مقاومتی تنها راه تحقق استقلال اقتصادی بوده و خوشبختانه دولت براساس گزارشی که داده است، در سال «اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل» اقداماتی را شروع کرده که اگر با همین قوت پیش برود ، یقیناً مردم آثارش را می بینند .
باید دقت داشت که در همه تصمیمات بزرگ و همه کارها از جمله قرارداد با کشورهای دیگر اقتصاد مقاومتی مد نظر قرارگیرد .
کسانی که رونق اقتصادی را صرفاً در گرو سرمایه گذاری خارجی می دانند , باید بدانند جذب سرمایه گذاری خارجی ، خوب و لازم است اما مهمتر از آن ، فعال کردن ظرفیت های درونی کشور است و نباید همه چیز را به جذب سرمایه گذاری های خارجی منوط کرد.
در خصوص فناوری های نو و پیشرفته نیز باید گفت , اگر کشورهای خارجی اینگونه فناوریها را بدهند ، خوب است اما اگر هم ندهند ، جوانانی که ایران عزیز را در نانو، هسته ای و برخی عرصههای دیگر به یکی از 10 کشور برتر جهان تبدیل کرده اند ، در صورت برنامه ریزی صحیح، حتماً فناوریهای مورد نیاز کشور را تأمین خواهند کرد .
4 ) حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او
شاخص چهارم انقلابی گری یعنی «حساسیت در مقابل دشمن» است , و این به این معناست که همچون جبهه جنگ باید هر حرکت دشمن را رصد و تحلیل کرد ، اهداف او را شناخت و با حساسیت لازم در مقابل زهر احتمالی فعالیتهای دشمن ، پادزهر آماده کرد.
کسانی که با چشم بستن بر دشمنی های آشکار و مکرر امریکا ، سخن گفتن از دشمن را « توهم توطئه » می نامند، باید بدانند انکار دشمنی های عمیق ، مستمر و واضح امریکا با جمهوری اسلامی و ملت ایران ، توطئه ای است برای کاهش حساسیتها در مقابل شیطان بزرگ . زیرا خصومت امریکا با انقلاب ذاتی است و نظام سلطه با جنگ افروزی ، حمایت از تروریسم ، سرکوب آزادی خواهان و ظلم و ستم بر مظلومان فلسطینی ، طبیعت خود را آشکار کرده و نظام اسلامی نمی تواند در مقابل این سرکوبها ، ساکت و بی اعتنا بماند .
کمک مستقیم امریکا به کشور مهاجم به مردم یمن ، مشارکت در بمباران و کشتار مردم بیگناه بوده و براساس آموزه های اسلام ، نمی شود در مقابل این جنایات ساکت بود.
هر فرد و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار می کند ، اگر به امریکا اعتماد کند ، دچار خطای بزرگ شده و سیلی آن را خواهد خورد .
در همین سالهای اخیر نیز برخی جریانهای اسلامی منطقه به اسم «عقل سیاسی» و «تاکتیک» با امریکاییها همکاری کردند ، اما اکنون چوب اعتماد به شیطان بزرگ را می خورند .
انگلیسیها نیز از دیگر دشمنان واقعاً خبیثِ ملت ایران هستند زیرا انگلیسیها هیچگاه از خباثت علیه ملت ایران دست بر نداشته اند .
در ادامه همین دشمنی هاست که دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس در سالگرد امام بزرگ و مطهر، با کمک امریکاییها و جعل سند ، علیه امام راحل ملت ایران تبلیغات می کند .
رژیم منحوس صهیونیستی نیز به موازات امریکا و انگلیس از دیگر دشمنان ملت ایران بوده و باید در مقابل دشمنان حساس بود و در مقابل هر پیشنهاد آنها ، از جمله نسخه های سیاسی و اقتصادی احتیاط کرد که اگر این حساسیت باشد ، «عدم تبعیت» نیز به دنبال خواهد آمد که این همان «جهاد کبیر» است.
5 ) تقوای دینی و سیاسی
آخرین شاخص انقلابی گری یعنی « تقوای دینی و سیاسی» است , تقوای دینی یعنی تلاش و مراقبت برای تحقق همه اهدافی که اسلام برای جامعه تعیین و مطالبه کرده است.
در این زمینه نباید به محاسبه صرفاً عقلانی تکیه کرد ، زیرا پیگیری این اهداف ، تکلیف دینی است و هرکس اسلام را از حوزه های اجتماعی و سیاسی جدا کند ، دین مبین خدا را نشناخته است.
اگر تقوای دینی حاصل شد ، تقوای سیاسی نیز حاصل خواهد بود و انسان را در «لغزشگاههای سیاسی و مسئولیتی« حفظ خواهد کرد.
برای تجدید بیعت با آرمانهای امام راحل ، چند توصیه لازم هست :
نخستین آنها، « توجه به امام به عنوان یک الگوی کامل » است .چرا که در نقشه راهی که امروز بیان و ترسیم شد ، امام در همه شاخصها در بالاترین سطح قرار دارد و باید به عنوان یک الگوی کامل مورد توجه و اهتمام قرار گیرد .
تأمل و تعمق مستمر در صحیفه امام و وصیتنامه ایشان و انس گرفتن با گفتار و مواضع امام را ، راهی برای الگو قرار دادن آن عزیز به عرش سفر کرده است .
دومین توصیه « فراموش نکردن تجربه حاصل شده از مذاکرات هستهای » است , این تجربه به ما می آموزد که اگر در مقابل امریکا حتی تنازل کنیم ، او هیچگاه از نقش مخربش دست بر نمی دارد .
در مذاکرات با 1 + 5 و حتی مذاکرات جداگانه با امریکا در موضوع هسته ای که با تلاش برادران فعال ما ، مذاکرات به نقاط مشترکی رسید , اما امریکا تاکنون در «عمل به تعهدات خود » ، بدقولی و بد عهدی کرده و دبّه درآورده است , خیلیها قبل از مذاکرات هستهای نیز این رفتار امریکا را می دانستند و پیش بینی می کردند اما برخی نمی دانستند که حالا باید بدانند , اگر بر فرض محال در هر زمینه ای از جمله حقوق بشر، موشکی، تروریسم، لبنان، فلسطین و هر قضیه دیگری با امریکا ، بحث و مذاکره کنیم و از اصول و مواضع خود کوتاه هم بیاییم ، او کوتاه نمی آید و بعد از لبخندها و تبسم ها و حرفها، در عمل اهداف خود را دنبال می کند .
توصیه سوم اتحاد دولت و ملت است , هرکسی در مقاطع مختلف ممکن است از دولتی خوشش بیاید یا نیاید که البته ایرادی ندارد اما اتحاد ملت و دولت ، نباید در هیچ حالتی بر هم بخورد.
البته انتقاد و مطالبه از دولت بی اشکال است و با وحدت منافاتی ندارد اما همانگونه که در زمان همه دولتها این توصیه گفته شده است ، باید مراقب بود نقار و کدورت به وجود نیاید و همه در مقابل تهدیدها و دشمنی ها ، هم دوش و هم دل باشند.
وحدت ، منافاتی با عمل به وظایف قانونی قوا ندارد اما نباید با احساسات شخصی یا جناحی ، همدلی و همراهی قوا را خدشه دار کرد.
باید از بیان حرفهایی که « دو جریانی » ، « دو قطبی گری » و « تخاصم » به وجود می آورد خودداری کرد تا دشمن ، همه ایران را یکپارچه ببیند .
چهارمین توصیه ، » جبهه ای دیدن تقابل با امریکا « است , امریکا البته در مرکز این جبهه قرار دارد اما امتداد این جبهه به جاهای گوناگون و گاه حتی به داخل کشور کشیده می شود که باید مراقب فعالیتهای همه شاخه های پنهان و پیدای این جبهه بود .
پنجمین توصیه « برجسته بودن و پررنگ ماندن خطوط فاصل با دشمنان » است ,
برخی جریانهای داخلی با غفلت از این ضرورت ، خطوط مرزی را حفظ نکردند و فاصله گذاریها ، تضعیف و کم رنگ شد اما باید مراقب باشیم خطوط مرزی با دشمنان انقلاب و امام و ملت کم رنگ نشود .
ششمین توصیه اعتماد کامل به وعده نصرت خدا است و باید مطمئن بود آینده به کوری چشم دشمنان از آن ملت و جوانان ایران است