حدیث
پیامبر(صلی الله علیه وآله):
دزدترین مردم کسی است که بخاطر سرعت و شتابزدگی از #نماز خود کم کند،نماز چنین انسانی همچون جامه مندرسی در هم پیچیده شده،بصورت اوپرتاب میگردد
میزان الحکمه،ج ۵،ص۴۰۶
پیامبر(صلی الله علیه وآله):
دزدترین مردم کسی است که بخاطر سرعت و شتابزدگی از #نماز خود کم کند،نماز چنین انسانی همچون جامه مندرسی در هم پیچیده شده،بصورت اوپرتاب میگردد
میزان الحکمه،ج ۵،ص۴۰۶
سلام بر خاتم مهربانى و عشق! سلام بر او که گامهای مهتابیاش شبهای جهل بشر را به جادههای راستى کشاند!
فرا رسیدن دهه آخر ماه صفر ، ایام سوگواری رحلت پیامبر نور و مهربانی حضرت محمد مصطفی(ص) و شهادت سبط اکبرش کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) و همچنین شهادت امام الرئوف حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را به ساحت مقدس امام زمان (عج) ، تسلیت عرض می نماییم.
اگر عزت واقعی میخواهیم باید در راه پیامبر قدم بگذاریم
تبرک جستن مردم از آب وضوی پیامبر و اعتراف ابوسفیان به عزت واقعی ایشان
رهبرانقلاب: پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ده سال حکومت کرد، اما اگر بخواهیم عملی را که در این ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پُرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمیتوانند آن همه کار و تلاش و خدمت را انجام دهند! اگر ما کارهای امروزمان را با آنچه که #پیغمبر انجام داد، مقایسه کنیم، آنگاه میفهمیم که پیغمبر چه کرده است. اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه و ایجاد آن الگو، یکی از معجزات پیغمبر است.
آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبهروز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد. وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو میگیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شدهاند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان میچکد، از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیدهام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیدهام.
آری؛ عزّت معنوی، عزّت واقعی است؛ «وللَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»؛ مؤمنین هم اگر آن راه را بروند، عزّت دارند.۸۰/۲/۲۸
آقا شنیده ام جگرت شعله ور شده
بی کس شدی و ناله تو بی اثر شده
پیش حسین(ع) سرفه نکن آه کم بکش
خون لخته های روی لبت بیشتر شده
یک چشم خواهرت به تو یک چشم بین تشت
تشت مقابلت پر خون جگر شده
از ناله ها زینب(س) تو هول کرده است
گویا که باز واقعه ی پشت در شده
ای وای از مصیبت تابوت و دفن تو
وای از هجوم تیر و تن و چشم تر شده
میگفت با حسین(ع) وقت دفن ابالفضل(ع)
این تیر ها برای تنش دردسر شده
موی سپید و کوچه و تابوت و زهر و تیر
دوران غربت حسن(ع) این گونه سر شده
یک کوچه بود موی حسن(ع) را سپید
یک اتفاق بود که او را شهید کرد
توبه گرگ مرگ است
استاد ما علامه بزرگوار شعرانى نقل فرمودند:
روزى يكى از ثروتمندان ميگسار، تصميم گرفت شرب خمر را كنار بگذارد و به درگاه خداوند توبه كند و از كارهاى زشت خود دست بكشد.
چند روزى گذشت و اما آن ميگسار نتوانست كه طاقت بياورد. راه چاره اى انديشيد، تا خود را از اين گرفتارى نجات دهد. روزى به غلام خود يك قبضه تفنگ داد و به او گفت :
وقتى كه من بر سر سفره شراب نشستم ، جام شراب را نزديك دهان من بياور و در حالى كه انگشت بر ماشه تفنگ است و آماده شليك هستى بگو مى بنوش !
من مى گويم : من توبه كرده ام و ديگر مى نخواهم نوشيد .
تو اصرار كن و بگو: اگر ننوشى با اين تفنگ تو را مى كشم .
من مى گويم : عهد كردم توبه ام را نشكنم .
تو بگو: اگر ننوشى ماشه تفنگ را خواهم كشيد و گلوله هاى سربى در سرت خالى خواهد شد .
به از اصرار تو مى گويم : خدايا! به زور اسلحه و ترس مرگ خواهم نوشيد
منبع:پند های حکیمانه #علامه_حسنزاده
عوالم انسانی
به طور اجمال انسان را سه عالم است: عالم جسم، كه ناسوت اوست، و عالم خيال كه عالم برزخ و مثال اوست، و عالم عقل كه جبروت اوست.
بدن و جسم انسان= ناسوت انسان
قوه خیال انسان= عالم برزخ و مثال انسان
قوه عاقله انسان= عالم جبروت انسان
انسان در قوه خیال خود که عالم برزخ او باشد از ملکوت ( قوه خیال ) و جبروت (قوه عاقله) خود تاثیر میپذیرد.
دقت کنید در کار قوه خیال خود میبینید که گاهی ادراکات حواس پنج گانه را صورتگری میکند و گاهی مفاهیم کلی قوه عاقله را ترسیم مینماید. اولی متاثر شدن از ناسوت است و دومی متاثر شدن از جبروت.
جبروت انسان که همان قوه عقل او باشد مانند آینه ای است دو رو می باشد. این آیه رويى به اين سوى و رويى به آن سوى دارد و از هر دو آگاه می شود. يعنى هر دو عالم مدرك و معلوم او مىگردد، بدون اينكه هيچ معلوم و مدركى از مقام خود تجافى كند .
یعنی انسان از یک درخت و سنگ و خانه و … آگاه میشود بدون اینکه درخت و یا سنگ و خانه وارد انسان شود و از جای خویش در جهان خارج حرکتی کند.
و همچنین انسان میتواند از عوالم مافوق هم باخبر شود و با ملائکه محشور شود بدون اینکه ملائکه و حقایق ماورایی از جای خود حرکتی کنند.
و اين سرمايه حشر با عوالم سه گانه ناسوت و مثال (كه برزخ است) و ملكوت عالم را انسان نيز واجد است
كه با هر عالمى از وجود خود به عالمى انس مىگيرد و ارتباط پيدا مىكند.
حافظ گويد:
اى دل به كوى دوست گذارى نمىكنى اسباب جمع دارى و كارى نمی کنى
انسان سرمایه ای دارد که میتواند با این سرمایه با همه عالم محشور شود از ملکوت عالم با خبر گردد.
گمان نشود اين مقام مربوط به نبى يا وصى است كه اولا حضرت مريم سلام اللّه عليها هيچ يك از اين دو نبود در عین حال در قران امده است که (فتمثل لها بشرا سویا) حضرت مریم درست است که نبی و وصی نبود اما ولىّ بود و ثانيا حق جلّ و علا فرمود:
أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. (اعراف:185)
_______________________
ممدالهمم_در_شرح_فصوص_الحکم
حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله
چرا پیامبر اسلام در خانه خود به خاک سپرده شد؟
پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)، مسلمانان در تعیین محل دفن بدن مقدّس آن حضرت، اختلاف نظر پیدا کردند. گروهى گفتند: در مسجدش دفن شود، گروهى گفتند: با اصحابش دفن شود. تا این که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)فرمود: خداوند، پیامبر را در پاک ترین نقاط قبض روح کرده است، پس سزاوار است در همان اتاقی که در آن در گذشته، دفن شود.
اطرافیان سخن علی (علیه السلام) را پذیرفتند و آن امام ، بدن مطهّر را در منزل خود رسول خدا ، یعنی در آن نقطهای که آن حضرت خدا را یاد می کرد و ستایش می نمود، دفن کرد.
بنابراین، بر اساس سخن شریف امام علی (علیه السلام) که بیان شد؛ چون خانه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پاک ترین نقاط و محلّ قبض روح بزرگ آن حضرت بود، در آن جا به دستور امام علی (علیه السلام) به خاک سپرده شد.
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ. آل عمران ایه ۱۴۴
محمد [ص] فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاکران [و استقامتکنندگان] را پاداش خواهد داد.
یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود. و معمولا میگویند رحلت حضرت رسول !!! قصد داریم در رابطه با کیفیت شهادت و قاتلین آن حضرت صحبت کنیم:
کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:
ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (۱)
شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (۲)
علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند. (۳)
در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت.(۴)
شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت. (۵)
بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. (۶)
حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد. (۷)
ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. (۸)
رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (۹) و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (۱۰)
پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند؟؟؟
زمان شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله
ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است. (المغازی واقدی ج۱ص۱۲۶) به دلیل زیاد بودن روایات در این زمینه بنده به بیان مصادر کفایت میکنيم: الطبقات الکبری ابن سعد جلد دوم و سیره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عیون الاثر جلد دوم.
در تمامی این مصادر فاصله ۱۲ الی ۱۴ روز فاصله بین دستور حمله به شام و شهادت بیان شده است. شهادت ایشان در سال ۱۱ هجری و در سن شصت و سه سالگی بوده است.
اولا:از آنجایی که حضرت رسول ص از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند.
ثانیا:فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبوده است.
ثالثا: سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت.
رابعا: در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود.
عدهاي از اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر ص خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند.
اطرافيان:
روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود. (الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵)
در دو روایت بخاری و مسلم از قول يكي از زنان پيامبر(ص) آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید.
گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست!
اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت. (۱۱)
اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید ؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند آن زن اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ انگار او نیز مانند فلاني خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان میگوید !!! آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند ؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند ؟
ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.
در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که دو تن از زنان پيامبر(ص) حبشی بودند.
این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.
عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن به او سم نوشاندند. (۱۲)
________________________________________
اسناد:
۱-المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶
۲-المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷
۳-منتهی المطلب حلی ج۲ ص۸۸۷
۴-جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳
۵-تهذیب الاحکام ج۶ص۱ و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴
۶-السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹
۷-المستدرک. ج۳ص۶۰
۸-السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲
۹-بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹
۱۰-کفایه الاثر-خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷
۱۱-صحیح البخاری ج۷ص۱۷ و ج۸ص۴۰ و صحیح مسلم ج۷ ص ۲۴و۱۹۴- تاریخ طبری ج۲ص۴۳۸
۱۲-تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶وج۲۸ص۲۱