بیا بگذر
17 آذر 1395 توسط منتظــرطلــوع
علامه حسن زاده آملی:
بیا از صحبت اغیار بگذر
بیا از هر چه جز از یار بگذر
که اغیارند با کارت مغایر
چه خواهی مسلمش خوانی چه کافر
که اغیارند نا محرم سراسر
چه از مرد و چه از زن ای برادر
دل بی بهره از نور ولایت
بود نامحرم از روی درایت
ز نامحرم روانت تیره گردد
قساوت بر دل تو چیره گردد
چه آن نامحرمی بیگانه باشد
و یا از خویش و از همخانه باشد
ترا محرومی از نا محرمان است
که نا محرم بلای جسم و جانست
بیا یکباره ترک ماسوا کن
خودت را فارغ از چون و چرا کن
به این معنی که نبود ماسوایی
خدا هست و کند کار خدایی
یکی پرسید از بیچاره مجنون
که ای از عشق لیلی گشته دل خون
بشب میلت فزونتر هست یا روز
بگفتا گر چه روز است عالم افروز
ولیکن با شبم میل است خیلی
که لیل است و بود همنام لیلی